رمان مُدراتو کانتابیله اثر مارگریت دوراس
مُدراتو کانتابیله عنوان رمانی است از مارگریت دوراس، نویسنده ی زن فرانسوی زبان. در رمان مُدراتو کانتابیله آن دِبارد زن جوان متمولی است که جمعهها پسر خود را به خانهی معلم پیانو میبرد. مادر اصرار دارد که پسر پیانو بیاموزد. معلم پیانو در طبقهی بالای یک کافه اقامت دارد. روزی از همین روزها وقتی پسربچه مشغول پیانو آموزی است، مردی زنی را که دوست داشته در کافه می کُشد. در ادامه با معرفی رمان مُدراتو کانتابیله با نت نوشت همراه باشید.
رمان مُدراتو کانتابیله “عشقی ملایم و آوازی”
“آن دبارد” صحنهی پس از قتل را دیده است. این صحنه اثر بسیاری بر روی او گذاشته است. او فردای همان روز به همراه پسرش به محل جنایت باز میگردد. شراب سفارش میدهد و با جوانی به نام “شوآن” در مورد جنایت حرف میزنند. “آن دبارد” به مدت یک هفته هر روز به همراه پسرش به آن کافه میرود. و آخرین بار شوآن را بدون حضور پسرش میبیند و میبوسد. و به نظر میرسد که عشق در آن روز، بین آنها به پایان میرسد.
قالب رمان مُدراتو کانتابیله بیشتر شامل گفتگوهایی است که بین “آن دبارد” و شوآن رد و بدل می شود. گفتگوها همانطور که پیشتر گفته شد ابتدا در مورد قتل اتفاق افتاده در کافه است. و بعد در روزهای بعدی در باب مسائل روزمره. “آن دبارد” نمایندهی طبقه ی بورژوا ست و شوآن فردی از طبقهی کارگر. او کارگر اخراج شده ی یک کارخانه است.
دیالوگ های بین این دو نفر بسیار یکنواخت است. از کلمات بسیار ساده و کمی استفاده میکنند. ولی البته با تمامی این اوصاف کمی شاعرانه هم میشود. با توجه به اینکه دیالوگ ها در باب مسائل روزمره است ولی در حال و هوای عاشقانه است.
از دیگر شخصیت های رمان مُدراتو کانتابیله ، معلم زن پیانوست. او مادمازل ژبرو نام دارد. پیانو درس میدهد اما در این کار احساس نومیدی میکند. این احساس نومیدی به نظر میرسد همواره با اوست.
” ناگهان بیحاصلی سرنوشتش در نظر او مجسم شد و نالید:
چه شغلی، چه شغلی، چه شغلی”
شخصیتهای رمان مُدراتو کانتابیله همه دچار “ملال زیستن” هستند. زندگی زنان به خصوص که با اشاراتی هر چند کوتاه به آن پرداخته شده است اما نمایی کلی در مورد زنان این رمان در اختیار ما قرار میدهند.
” زنها در مطمئن ترین درخشششان هستند. مردها آنان را به تناسب درآمدشان از جواهر پوشاندهاند”
همه ی زن ها همانطور که “آن دبارد” در جواب زنی در مهمانی میگوید، شبیه همند. ولی “آن دبارد” راه نجات خود را از این ملال و زندگی روزمره یافته است. عشق. عشقی که همانند سوناتین دیابللی، مدراتو یعنی ملایم و کانتابیله یعنی آوازی در زندگی او در هفت شب زندگیش و هشت فصل رمان نواخته می شود.
دوراس در صحنهی مهمانی (که در چند خط بالاتر جملهای از آن نقل شد) به خوبی توانسته با چند جملهی کوتاه افراد حاضر در آن را برای ما به تصویر بکشد. آن هم توسط دیس ماهی آزاد و مرغابی طلایی رنگ که در پرتقال سرو میشود. در حالیکه این دیسهای ماهی و مرغابی دست به دست میشود همانند دوربین در حال حرکت، آدم ها را به ما نشان میدهد.
رمان مُدراتو کانتابیله را میتوان رمانی زنانه به حساب آورد. به دلیل شخصیت اصلی زنش، پرداختن و نمایاندن دنیای زنانه، ظرافت ها و حساسیت های این جنس.
زبان دوراس در رمان مُدراتو کانتابیله بسیار ساده و عریان است. بسیار فشرده و با بکارگیری لغات کم و بدون صنایع پیچیده ی ادبی ساخته شده است. با این حال از پس ساختن دنیای سرد و گاهی آشفته و گاهی لَخت و آرام رمان و شخصیت هایش برآمده است. دنیای درون شخصیت اصلی یعنی “آن دبارد” و دنیای بیرون یعنی جزیره به خوبی پرداخته شده است. دریا و لنگرگاه میتواند ما به ازای بیرونی درون شخصیت زن ماجرا باشد.
حجم کتاب برای درونمایه ای این چنین انسانی، عمیق و فراگیر به نظر کم میآمد. و پرسشهایی که در ابتدا در ذهن خواننده مطرح میشود به ظاهر بی پاسخ باقی میماند. پرسش هایی نظیر اینکه چگونه فریاد ناگهانی یک زن ناشناس در کافه و قتل آن و دیدن منظرهی جسد خون آلودش زنی از طبقه ی بورژوا را منقلب می کند؟ بچهی زن که در ابتدا اینقدر نسبت به صدای فریاد واکنش نشان داده و تا مدتها از مادر سوال میکند؛ چرا به یکباره سوال کردن را رها میکند؟ شوهر زن کیست و چه نقشی در این حال او دارد؟
اما به نظر می رسد با این همه رمان توانسته از پس انتقال عمق درونمایه به مخاطب خود بربیاید. فضای سرد و تلخ و سنگین رمان تا پایان مخاطب را رها نمیکند.
بر اساس این رمان فیلمی به کارگردانی پیتر بروک در سال ۱۹۶۰ به نام “هفت روز و هفت شب” ساخته شده است.
نویسنده:اديسه عسكری